6/10/2004

اومدم واسه اون پست قبلی کامنت بزارم... ولی نتونستم... آخه میدونی.. بعضی وقتها یه حرفهایی هست.. یه احساساتی هست.. که جای هیچ بحثی نداره.. هیچی نمیتونی درباره اش بگی.. من هم هیچی نمیگم..یا نه.. نمیتونم بگم... کلی حرف سردرگم اومد تو ذهنم.. هزار بار اینجا نوشتم و پاک کردم الان..آخرش هم میدونم بی خیالش میشم.. یعنی شدم!

فقط نمیدونم وقتی پست قبلیت رو خوندم..بدون دلیل خاصی شاید.. این اومد تو ذهنم و ول کن هم نیست...
شقایق اینجا من خیلی غریبم
آخه اینجا کسی عاشق نمیشه


No comments: