11/17/2006

For You


طلوعی زیبا
و بیدار شدن و دیدن تلالو اش درکنار دریا
به همراه تو را
به هیچ چیز دیگری در این دنیا ترجیح نخواهم داد.

طلوعی زیبا
و من دوباره درحال تعقیب زمان
با اینکه میدانم
در شبی بینهایت همچون مردی تنها خواهم مرد
ولی حالا
بر فراز آسمان
در بین ستاره ها
دیوانه وار میدوم
و گاهی دشوار است باورکردنش
که تو مرا به یاد خواهی آورد.

طلوعی زیبا
که دوباره در ستاره ها در هم آمیخته
شروع سفر مرا به یاد می‌آوری؟
و آیا پایانش را به خاطر خواهی آورد؟
.
.
.
.