5/18/2003

فکر کنم فیوز سوزوندم.
فردا امتحان خیلی خیلی مهمی دارم. دو سه هفته است که دارم خودمو جر میدم.. مخصوصا این یک هفته آخر که اصلا یه خواب درست و حسابی هم نکردم. شده ام یه جورایی نیمچه حسنی!!( موی بلند روی سیاه ریشای دراز واه و واه و واه!!)
اخلاق که دیگه چه عرض کنم ..فکر کنم به سگ دو سه تا سور زده باشم!!!
ولی خوب دیگه فردا روزهای محنت و غم!! تموم میشه و به یاری حق فردا شب به همین مناسبت یه دلی از عزا در خواهم آورد.(هم یه خواب درست و حسابی خواهم رفت و هم اینکه فکر کنم یه شیکم سیر مشروب خوری کنم!!!)
عزت زیاد!!

چه بي تابانه ميخواهمت
اي دوريت آزمون تلخ زنده به گوري