4/13/2002

خونه يكي از دوستات مهموني. يه پارتي خودموني..
ميري پارتي يه عالمه آدم آشنا را ناخودآگاه ميبيني.از برزيل ء آمريكا ، اسپانيا، مكزيك، كويت ، جمهوري دومينيك،آلمان ، چكسلواكي، ”باز هم آمريكايي، و... (يه چند تا مليت ديگه كه حالا يادم نيست،)
مشروب ميخوري ،‌مست ميشي ،‌ميري وارد بحث سياسي ميشي.(جالب اينه كه چند تا از آمريكايي‌هاي توي مهموني هم ارتشي و يه جورايي سياسي هستن).
البته اول نميخواي وارد بحث سياست بشي. ميري بيرون يه سيگار بكشي ميبيني تركه و آمريكاييه دارن بيرون سيگار ميكشن يه سيگار باهاشون روشن ميكني ، يواش يواش بحث سياست داغ ميشه. تو ميخواي بهشون حالي كني كه بابا كو دموكراسي؟ تو همون تركيه هم دموكراسي نيست. اما خوب قبول نميكنن. در اصل ميگن تنها كشور دموكراتيك خاورميانه تركيه است.
بعد از يه خورده وقت با هنديه اعصابت خورد ميشه. اون هم ادعا داره كه دموكراسي ترين كشور اونطرفها هندوستانه و ته كلامش ميگه كه كشمير غلط ميكنه از قول پاكستان زر بزنه.خلاصه بعدش با آمريكاييها وارد بحث ميشي (كه البته در مورد همون جنگ اسراثيل و عربهاست ) و يه كمي بيشتر اعصابت خورد ميشه
حالا ساعت يك بعد از نيمه شبه و همه دارن ميخورن و ميرقصن.
يهو تصميم ميگيري بياي خونه. حس ميكني زيادي مستي.
باهر مكافاتي كه هست از همه فرارميكني كه بري خونه ، خداحافظ همه.
بعد از اين به خيليها بدبين ميشي... خط كنار جاده را دو تا ميبيني. خيابون را دوتا ميبيني. آسمون را دوتا ميبيني.
تو ماشينت يه نوا ر از سياوش قيشي گذاشتي.. داري تو انواع و اقسام سلولها ي مغذت فرو ميريي..
اما انگار هيچ فايده اي نداره. داري فقط مينويسي. مست مست.
هنوز خط ممتد خيابون كنار جاده را
درميبينم. '
هنوز سياستب قميشي داره حرف اول را ميزنه

خلاصه كه دموكراسي هيچ جا نيست به غير از تركيه و كشورهاي عربي!!!!
خلاصه كه بعدش مست مستت خونه راپيدا نكني خيلي كيفه..