مجید... حج مجید... دلم اینقدر حواتو کرده امشب که نگو...
نمیدونم اگه زنده بودی هم همینقدر دلم هواتو میکرد یا نه... شاید آره..
تو حاج مجید ما بودی ولی یکی از همون حاجی های بی ناموس حاج مجید ما رو کشت...
خدا رحمتت کنه... خیلی خیلی دلم برات تنگ شده امشب...
11/07/2003
چند ساله ؟؟ 3 سال؟ نه حدود چهار سال... دلم برای فروردین ماه اصفهان تنگ شده... خیلی ....
چهار ساله که نبودم اصفهان .. بودم.. اما فروردین نبودم...
دلم واسه شش هفت سال پیشم تنگ شد یهو... واسه شیش هفت سال پیشی که قدرشو نداشتم..هدرش دادم.. اما چون هدرش دادم شاید دلم هی براش تنگ میشه... میدونی؟ استفاده نکردم ازش... اما کلی خاطره دارم... کلی ... شاید اگر هدرش نمیدادم.. یا نه.. درست ازش استفاده میکردم.. حالا اینقدر ازش خاطره نداشتم...
Posted by farshad at 11:57 0 comments